شب های قدرو سوره قدر و قدر قصه مولاو قدر شناسی از امام زمان عج
یه مجلس باحال اووووووه یه جاکه بدونی حتما حضرت حجه ابن الحسن ع نظر دارند
بابا یه نفسی که بدونی وقتی قرآن بالا سرت میگیری پیش صاحب این کتاب آبروداره
آقا از چهارراه ۱۵ خرداد راه رو بسته بودند جمعیت تقریبا از سر ۴راه بودند و نشسته بودند تا میدان ارک پیر جوون زن بچه مرد.... یه عالمه با صفای نورانی....باحجاب (تعداد ای به چشم اومدنی ای هم کسانی که سال یه باری بودند که اومده بودند) حالا خوبه فرداش تعطیل نبود شب ۲۱و۲۳ چه خبره ؟خلاصه شهر بوی خدا رو گرفته بود شکر
از سر میدان تا دم در مسجد از هر طرف مملو از جمعیت بود وهمه سراپاگوش:
باباجون میرفتی جای دیگه خیلی هم احترامت میکردند. ولی اینجا اومدی من یقتو میگرم اینجا اومدی باید آدم بشی. وگرنه امشب برو خونه هرچی من تو این شبای گذشته گرفتم مال تو برو
آخه کسی که نیت آدم شدن نکرده میاددر مسجد نه در خونه خدا تا یه نمایش ببینه و ای یه گریه احساسی بکنه وتازه طلب کار از خدا هم هست وباز حاجی شروع میکنه از غربت مولا میگه ودیگه قابل وصف نیست
باید بیای ببینی که اگر اینست تاثیر شنیدن....شنیدن کی بود مانند دیدن